اولین های امیرکیان آقا

پسر عزیزم امیرکیان جان اکنون که 1 سال 1 ماه 1 روز...از حضور با برکت وشادی آفرینت می گذرد.قصد دارم از همه ی اولین هایت برایت بنویسم از همه لذت های با تو بودن که آغازی داشت وآن آغاز تو بودی.از تو می نویسم تقدیم به تو.

اولین حضور(1392/4/14 ساعت 11:45)

اولین دیدار: بعد از زمینی شدن دیدار با بابایی 1:30روز تولد

اولین طعام: شیر مادر

اولین چشم باز کردن:ساعت 2:38 دقیقه روز تولد

اولین هدیه بابایی بعد تولد: گهواره 1392/4/18

اولین حمام کردن 24 تیر 1392

این عکس اولین حمام کردنت نیست!!!!!!


اولین آهنگ مورد علاقه(صدای باران که هرموقع کولیک های شبانه شروع می شد بابایی برات از سیستم پخش می کرد وآروم تر می شدی.)


اولین دکتر( دکتر صادقی هر ماه برای بررسی میزان رشدوتغذیه می بریمت پیش ایشون)


اولین شیرین کاری: زبون درازی

اولین وسیله استفاده شده از سیسمونی 1392/5/4 کریر

اولین عروسی که شرکت کردی:عروسی عمه جون27 شهریور 1392

https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcTK3DbRu9UrmmKAJFmh_LS_hEimvOGGK3D1ZpbL29zJsaIrbwd7oQ

اولین مرواریدکه درآوردی 4 ونیم ماهگی پنج شنبه 30 آبان 1392

اولین غذا: فرنی 3 آذر 92 12:14

اولین مراسم مذهبی(همایش شیرخوارگان حسینی جمعه 17آبان 1392 9صبح)

اولین برگزیده شدن(انتخاب عکس امیرکیان آقا در همایش شیرخوارگان حسینی جزوء 20عکس برتر همایش و درج درسایت دانشگاه محل برگزاری


اولین دوست (آقا عبدالله پسر دوست وهمکار بابایی)15دی 1393


اولین بازدید از نمایشگاه: 27 اسفند 1392

اولین سوغات:طبلک پرندگان خشمگین از طرف آقا جون(بابای مامانی)

اولین 4دست وپا کردن:اول اسفند 1392

اولین بلند شدن و وایستادن:18 اسفند 1392

اولین زیارت(چهارشنبه 24 اردیبهشت ساعت 22:30 مصادف با وفات حضرت زینب (س)

بارگاه ملکوتی ثامن الحجج امام رضا (ع)

http://www.ninipage.com/static/blog/amirkiyan/682675.jpg

اولین سفر به محل تولد مامانی که دارای آبشاری زیبا وهوای مطبوع است

جمعه 23 خرداد1393


اولین خرابکاری همراه با ضرر مالی(امیرکیان جون طی یک شاهکار باعث آبخوردگی وسوختن گوشی مامانی شد که درست هم نشد.)

اولین جشن(جشن تولد یک سالگی که به دلیل شاهکار قبلیت واجازه ندادنت نشد زیاد ازت عکس بگیریم.فقط فیلمبرداری کردیم.



اولین راه رفتن

24تیر 1392 ساعت 14:04 دقیقه

اولین جفت کفش(امیرکیان جون این کفش هارو مامانی تو سفر عمره از مکه مکرمه تیر سال 1391 زمانی که تو هنوز به دنیا نیومده بودی برات خرید ودقیقا 2سال بعد تیر 1393 شما راه افتادی واولین قدم ها را با این کفش ها برداشتی صاحب کعبه نگهدارت باشد)


اولین قدم زدن در کوچه

27تیر 1392


 

وبراستي تو اولين لبخند زندگیمان هستی ........

 

واکنون تجربه ي بودن با تو در اين لحظه ها.............و دست در دستان کودکانه ات ...و سفر در عمق جاده هاي بي عبور ..

 

 

.

 

حضور تو اولين عاشقانه ي ما با توست .......بهترينم

 


امیرکیان عزیز بدان که شیرینی حضور تو برایمان سرشار از اولین هاست...


تاریخ : 15 مرداد 1393 - 17:16 | توسط : بابای امیرکیان | بازدید : 3313 | موضوع : وبلاگ | 11 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام


مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی