امیرکیان آقا 11 ماهه شد.
امیرکیان آقا در پایان یازده ماهگی ایستادن را بدون کمک کسی تجربه کرده و برای صدا کردن حیوانات کلمه بَب که منظور همون به به ی هست استفاده می کنه.6مروارید سفید زینت بخش دهانش شده تمام سرگرمیش شوخی کردنه وعاشق ماشین بازی ،آب بازی ،رفتن به پارک وبازار هستش وبرای صدا کردن ماشین از کلمه نَن ،غذا خواستن مَم ،حیوانات بَب ،بیرون رفتن بِم استفاده می کنه.
پسرم از امروز به سمت سراشیبی یک سالگی حرکت می کنی. پس یادت باشد
نفسم می گیرد در هوایی که نفس های تو نیست
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(امیرکیان آقا در حرم امام رضا(ع)
این اولین بار بود که امیرکیان آقا به زیارت حرم امام رضا (ع)می رفت.
جای همه دوستان خالی برای همگی دعا کردیم خصوصا برای سلامتی مامان فاران جون ،بابایی دورکعت نماز هم به نیت سلامتیشون خوندن.آرزو کردیم سایه همه مامان بابا ها بالای سر فرزندانشون باشه وسلامت وشاد باشید.
پسرم امیرکیان عزیز امام رضا(ع)طلبید و برای اولین بار ساعت 22:30روز چهارشنبه شب وفات بی بی زینب (س)برای زیارت رفتی!حال وهوای معنوی ونوحه خوانی فضای حرم را پر کرده بود.هوا کمی سرد بود.مجبور شدی لباس گرم بپوشی.
هرچند اجازه ندادی عکس زیادی ازت بگیریم ولی لذت حضور در فضای معنوی حرم بسیار لذت بخش بود.
مسیر مشرف شدن امیرکیان آقا به حرم برای اولین بار.
پارکینگ شماره 1>>>صحن جمهوری>>>صحن انقلاب
خداوند قسمت کنه وامام رضا(ع)بطلبه تا دوباره قبل از تاریخ تولدت یک سالگیت بتونیم بریم انشاءا...
روز معلم بر همه ی معلّمین مبارک.
روز معلّم مبارک
دل نوشته ی از طرف امیرکیان آقا(مامانی دوست دارم)
روزت مبارک مادرم
مادرم ! تو را با "میم" محبتت میشناسم و میروم تا "ر"ی رستگاریات را در گوش تکتک قاصدکها زمزمه کنم...
آغوش گرمت را به خاطر آرامش دریاییاش دوست میدارم و ساحل بیکران دستانت را در نگاهم جمع میکنم و مرغ دل را در آسمان آبی نگاهت پرواز میدهم... تا نفسهایت همچون آفتاب سحرگاهی، نوازشگر روحم باشد... و لبخند دلنشینت بر کویر دلم باریدن گیرد که سخت تشنهام و درد مرا جز این، چه چیز التیام بخشد؟
مادرم ! دستان پرمهرت تا مرز پرستیدن میکِشاندم و قدومت بوسهگاه من است...
همواره نسیم، عطر تنت را برایم به ارمغان میآورد تا از یاد نبرم که بهترین رایحه بهاری را نزد خود دارم... تا تلنگری باشد برای قدرناشناسیهایم... و تا بفهماندم که هیچکس جز تو حق مادری را اینگونه تمام و کمال ادا نکرده است...
پسرم امیرکیان عزیز!
به یاد داشته باش که وسعت هیچ آسمانی، به اندازه عطوفتهای مادر نیست و باارزشتر از مادر، واژه ا ی در فرهنگ مهربانیها نیست.
در این روزگار رنگ و رو رفته، لبخند مادر، نابترین تصویر است.
گاهی اگر می بینیم جاده زندگی، صاف و هموار شده است، بدانیم دعای مادر، چقدر راهگشا است روزهای ما اگر به جایی برسند، همه از برکت دست به دعا برداشتن کسی است که ادب، روبه رویش زانو زده است.
هرکه، هر کجا که باشد، همیشه درست ترین لحظه پناه، برایش آغوش مادر است. برفِ پیری هم اگر بر سرِ خاطراتِ دیگر بنشیند، یاد او جوانترین است.
مگر باز هم لطف او تکرار شود؛ وگرنه دسته گلهای تبریک در یک روز، پیامی ندارند.
پسرم باید به تمام مادران گفت سپاس ما را بپذیرید؛ که نامت، عطر خوشبوی بهشت در همه روزهاست.
خداوند چتر محبت وسایه پرمهر تمام مادران را بر سر فرزندان حفظ کند.
هفته گرامیداشت مقام مادر و زن مبارک
بهارانه ای تقدیم به امیرکیان عزیز
پسرم امیرکیان عزیز. اینک اولین بهار زندگیت را می گذارنی.و بهار زندگی مان با بودن تو بهاری تر شده است.غمها ومشکلات زندگی با لبخند بهاری تو برای مان رنگ شادی می گیرد تو خود لبخند بهاری واینک لبخند زندگیمان شدی!آرزویم این است بهاران زندگیت بی انتها باشد و مانند بهار که نوید بخش زندگی وسر سبزیست همیشه سلامت وشاد باشی و غم وسرمای زمستان در لحظات زندگی و وجودت اثر نکند.
پسرم
بهار با آمدنش طعم زندگی را به ما می چشاند و نوروز كه میشود همه چیز تازه میشود. طبیعت در قاب چشم ما لباس نو میپوشد و شكل تازهای میگیرد. با آمدن بهار همه خوشحال اند و حس و حال ما هم انگار با آمدن عید تازه میشود. پول نو، بوی سبزه، ماهی قرمز، تنگ بلور، هفتسین، حاجی فیروز و... همه چیز برای یك اتفاق تازه و خجسته مهیاست. بهار، مراسم جشن طبیعت است كه سرمست از پایان روزهای مرگ مصلحتی، زندگی دوباره را جشن می گیرد. بهار كه بیاید برف ها آب می شود، خاك یخ زده جان می گیرد و نفس می كشد، دانه های نهفته در خاك، سنگ ها را هل می دهد و آن ها را از روی سر و بدنش كنار می زند، گیاهان خشك شده پوست می اندازند و سمفونی زندگی، دوباره نواخته می شود، اما هیچ كدام از این حال ها به ما آدم ها دست نمی دهد ولی شاید آن جنب و جوش اوایل فروردین و آن ولع خرید كردن را بشود به حساب حالی به حالی شدن آدم ها در فصل بهار گذاشت.
ما نه مثل برف آب می شویم و از شیب تند كوه پایین می ریزیم و نه مثل خاك، پوسته یخ زده تنیده به دورمان را می شكافیم و نفسی تازه می كنیم ،بلكه به جایش چیزهای تازه می خریم و خانه ها و ظاهرمان را نو می كنیم. شاید این هم نوعی همنوا شدن با سمفونی طبیعت باشد، یك نوع همدلی با بهار ولی به سبك خودمان! همین هاست كه بهار را بی نظیر می كند، همین است كه با این كه بهار میلیاردها سال عمر دارد باز هم هرسال برای آمدنش ذوق می كنیم و مثل نوزادی تازه رسیده به رویش لبخند می زنیم. بهار شاهكار طبیعت خداوندیست وشیرین كاری طبیعت، دستی كه از آسمان به سوی ما دراز می شود ، حیف است كه این دست از صمیم قلب در پنجه های ما فشرده نشود.
امید که در روزهاي آغازين سال ، كمی به خودمان بیاییم و ببینیم كه در سال گذشته چه كردهایم، چه چیزهايی را به دست آوردهایم و چه چیزهایی را از دست دادهایم و يا چه كساني را آزرده ایم...؟ باور كنيم ، آن هایی را كه از دستشان دادهایم را هیچگاه به دست نمیآوریم و فقط میتوانیم افسوس از دست دادنشان را بخوریم،چه خوب است قدر داشته هايمان را بدانيم . برای كارهایی كه انجام ندادیم و باید انجام میدادیم، هنوز فرصتی باقیست تا كمی تامل كنیم. این روزها كه نویدبخش روزهای بهاری است به ما هشدار میدهد تا از فرصتها به بهترین وجه استفاده كنیم و مهم تر از همه بخواهیم، به طریقی شایسته عمل کنیم و همیشه دعایمان این باشد که در وانفسای قحطی محبت، هیچ چشمی گریان نشود.
لبخند زندگی ام
من تورا به خنده هایت می شناسم،آن خنده هایی که مرا به خنده وامی دارد.